۱۳۹۳ دی ۳, چهارشنبه

مصاحبه ء سارا زواره ای با محمد ابراهیمیان ، موسیقیدان، آهنگساز، رهبر ارکستر، نوازنده ء ساکسفون ، کلارینت و گیتار و بنیانگذار چند ارکستر در ایران










محمد ابراهیمیان درسال هزارو سیصد و شصت و دو،  در خانواده ای اصالتا اهوازی، فرهنگی و اهل هنرمتولد می شود.خانواده اش باشروع  جنگ مجبور به ترک  اهوازشده و در اصفهان سکنی می گزینند. پدرش معلم و اهل مینیاتور و خطاطی وعمویش نوازنده ی سه تار بوده است.در سنین کودکی برای مدت زمان کوتاهی نزد عمویش به فراگیری سه تار می پردازد و با رسیدن به دوران نوجوانی پس از شنیدن آلبومی از آثار پاکو دلوسیا متوجه علاقه ی بی حدش به نوازندگی گیتار می شود. پس از این که به سختی میتواند  گیتاری برای خود فراهم کند، برای مدت یکسال باوجود چپ دست بودن گیتار کلاسیک را به طور خودآموز فرا می گیرد، تا جایی که امروز می تواند گیتار را از هردوجهت بنوازد. وی که منابع آموزشی زیادی در اختیار نداشته و گیتار را بدون بهره گرفتن از مدرس می آموزد رفته رفته با جمع آوری منابع مورد نیازش برای یادگیری گیتارکلاسیک و تمرین و مطالعه بی وقفه میتواند به سطحی از نوازندگی برسد که تدریس و نوازندگی را به صورت حرفه ای آغاز نماید..

در حاشیه ی یک جشنواره ی نوازندگی گیتار که توسط حوزه ی هنری اصفهان برگزار گردید ،محمد با نوازنده ای اسپانیایی با نام ری ورا آشنا می شود، که به دعوت حوزه برای داوری بخش رقابتی جشنواره به اصفهان سفر کرده بود. محمد به دلیل اینکه گیتار را به صورت خود آموز فراگرفته از او می خواهد تا نوازندگی اش را مورد ارزیابی قرار دهد و به این ترتیب از طرف ری ورا نامه ای دریافت می کند که در آن قید می گردد که به عنوان یک گیتاریست، صلاحیت تدریس را دارد و پس از آن از طرف حوزه هنری 
اصفهان به عنوان مدیر بخش گیتار حکم دریافت می نماید.






در همان سنین نوجوانی است که به ساز ساکسفون نیز 
علاقمند می شود و به سبب درگذشت استاد شهبازی، تنها استاد ساکسفونی که در شهر تهران می شناخته، مجبور می شود تا فراگیری ساکسفون را نیز خود به تنهایی و از راه تجربه و تمرین ادامه دهد. با گذشت فقط یک ماه از آغاز نوازندگی ساکسفون همراه با سازش روی صحنه ظاهر می شود و در کنسرتی مرحوم پیام معمار ،خواننده ی پاپ ساکن اصفهان را همراهی می نماید
وی پس از آن در کنسرتهای متعددی به عنوان نوازنده ی گیتار و ساکسفون همکاری داشته است.
عطش سیری ناپذیر محمد در موسیقی در این دوران او را کم کم به سمت آهنگسازی سوق میدهد. و بازهم بدون بهره گیری از مدرس و به صورت خودآموز به مطالعه و تمرین در زمینه ی آهنگسازی میپردازد.
موسیقی در زندگی محمد نوجوان چنان جایگاهی داشته که تحصیل در رشته ی ریاضی وفیزیک را درست در زمان امتحانات نهایی اش ترک می کند و برای همیشه زندگی اش را در موسیقی ادامه می دهد. 

وی ترک تحصیلش از دبیرستان را اینطور توصیف می کند:

همراه دوستم رفته بودم تا امتحان بدهم و سپس باهم عازم تهران شویم، جلوی در مدرسه ساکسفونم را به او دادم و از او خواستم تا منتظر بماند . وارد سالن امتحان شدم . همان ردیف صندلی های چیده شده پشت سر هم ، همان صحنه ای که از امتحانات نهایی در ذهن تک تک ما هست. به سالن و بچه هایی که نشسته بودند و برای امتحان آماده می شدند نگاهی انداختم و در سکوتی که وجودم را گرفته بود آینده ام را جستجو کردم. نمی خواستم آینده ام را آنطور زندگی کنم که دلم نمی خواست. هنوز روی صندلی ننشسته بودم که به طرف در برگشتم. دوستم را بیرون مدرسه دیدم، ساکسفونم را از او گرفتم وبرای اجرایی عازم تهران شدیم و پس از آن با وجود تمام خواهش های اطرافیان و خانواده ام ،دیگر به مدرسه باز نگشتم.انگار مطمئن بودم که راه زندگی من تنها متعلق به خودم ساخته شده و قرار نیست مثل دیگران زندگی کنم.



چندی بعد از محمد دعوت می شود تا به عنوان رهبر، گروه کری را رهبری نماید. وی که تا آن زمان هیچ پیشینه ای از رهبری نداشته و تنها روحیه ی جسور او و ایمان همکارانش به توانایی وی بوده که سبب پذیرش این مسئولیت از طرف وی می گردد، به این ترتیب روزهای رهبری اش را آغاز می کند.
به تدریج با مطالعه متون مختلف در زمینه ی رهبری ارکستر به خصوص کتاب رهبری ارکستر نوشته ی ماکس رودولف فعالیتهای رهبری ارکسترش را گسترش میدهد.



زمان می گذرد و شرایط سیاسی- اجتماعی ایران برای اهالی موسقی کمی دلگرم کننده تر از پیش می شود. پس از رهبری گروه کر حوزه ی هنری شهر اصفهان ،از وی دعوت به عمل می آید تا گروه کر دانشگاه اصفهان را نیز رهبری نماید.

درست در همین زمان است که با انتصاب مسعود صفوی به عنوان مدیر کل حوزه ی هنری اصفهان که به قول محمد بسیار فرد تاثیر گذاری در عملکرد آن زمان حوزه ی هنری بوده است، محمد طرح پیشنهادی ارکستر سمفونیک اصفهان را به صورت مکتوب به وی تقدیم می کند. با ارائه ی این طرح از جانب محمد است که از وی خواسته می شود تا مدارکی دال برداشتن صلاحیت رهبری ارکستر به حوزه ی هنری ارائه دهد.

محمد ابراهیمیان آن زمان در حضور اساتیدی چون علی رهبری، لوریس چکناواریان، فریدون ناصری و چند تن دیگرامتحان رهبری می دهد و نامه ها و تاییدیه ها را برای حوزه ی هنری می برد تا بتواند به این ترتیب رهبری ارکستر سمفونیکی را که هنوز هیچ عضوی نداشته، به عهده بگیرد. آن روزها طرح پیشنهادی برای تاسیس ارکستر سمفونیک اصفهان با یک سئوال اساسی روبروبود، آن هم اینکه باوجود تنها سه استاد نوازنده ء سازهای زهی در شهر اصفهان چگونه می شود یک ارکسترسمفونیک تاسیس کرد؟
وی با ارا ئه یک طرح جامع مبنی بر استفاده از اساتید و آموزش هنرجویان برتر آنها برای حضور در ارکستر بر این مشکل فائق آمده و به این ترتیب ارکستر سمفونیک اصفهان با حضور بهترین نوازندگان شهر اصفهان و رهبری محمد ، فعالیت اش را آغاز می کند

در اینجا محمد اضافه می کند که:
 در روزهای نخست تشکیل ارکستر سمفونیک اصفهان که به عبارتی پس از ارکستر سمفونیک تهران ، تنها ارکسترسمفونیک ایران بود، از کمک ها و مشاوره های آقای مجید انتظامی بسیار استفاده می کردیم. از ایشان دعوت کردیم تا ما را همراهی کنند و ایشان در این راه بسیار زحمت کشیدند. پس از تغییر مدیریت حوزه و باشروع ریاست آقای سیدین نیا من دیگر رهبر ارکستر سمفونیک اصفهان نبودم و تا جایی که درجریان هستم ،رفته رفته ارکستر سمفونیک اصفهان از هم پاشید

چندی بعد در مسابقه ای که مشترکا زیر نظر سازمان بهداشت جهانی و سازمان کا.تی.ال فنلاند در راستای حمایت از ترک سیگارهمه ساله برگزار می شد و در آن سال ایران میزبانش بود از محمد خواسته شد که موسیقی افتتاحیه و اختتامیه را بسازد. همین امر بهانه ای شد تا ارکستری در تهران تشکیل دهد به اسم ارکستر فیلارمونیک جوانان تهران که به دلیل حمایت مالی شرکت کانن به نام ارکستر کانن شناخته می شودو محمد در این ارکستر به عنوان بنیانگذار و رهبر فعالیت داشته است.
این ارکستر به دلیل شرایط اقتصادی حاکم بر ایران و انصراف شرکت کانن از حمایت مالی سرانجام منحل گردید.



"پس از چند سالی که در تهران کار و فعالیت موسیقایی ام را در زمینه ی آهنگسازی فیلم و سریال و رهبری ارکسترو غیره به طور جدی ادامه داده بودم، برای مدتی به زادگاهم اصفهان بازگشتم و این بار ارکستر مضرابی اصفهان را با حضور نوازندگان سازهای مضرابی ایرانی تشکیل دادم. هرچند پیش از آن استاد حسین دهلوی ،ارکستر مضرابی تهران را تاسیس نموده بودند اما این بار من سعی داشتم تا کاری متفاوت با ساختاری متفاوت ارائه دهم.در ابتدا باحضور بیست، سی نفر نوازنده و با کمک میعاد ابراهیمیان ، مهران اعظمی کیا و شیما پورزاده حسینی ارکستر را تاسیس کردم و رفته رفته این تعداد به دوبرابر رسید. با وجود تمام مخالفت هایی که در شهر اصفهان نسبت به حضور بانوان نوازنده بر روی صحنه وجود دارد و طی ده سال گذشته همواره مانع فعالیت های موسیقایی بانوان اصفهانی بوده است تصمیم گرفتم تا از حضور بانوان در ارکسترمضرابی بهره بگیرم و به این ترتیب ارکستر مضرابی اصفهان با گذشت چند ماه از تمریناتش توانست در بخش رقابتی ارکسترال جشنواره ی بین المللی موسیقی فجر راه یابد و بدرخشد. ارکستر مضرابی اصفهان به دلیل حضور بانوان هرگز نتوانست آن طور که باید و شایسته ی جایگاه هنری و موسیقایی اش بوده در شهر اصفهان روی صحنه اجرایی داشته باشد.و آن  چند مرتبه ای هم که اجرای عمومی داشتیم مجبوربه حذف بانوان در بخش اجرای ارکسترمضرابی بودم و این سبب دلسردی نیمی از جامعه ی هنری اصفهان است که آن را زنان و دختران اصفهانی تشکیل می دهند و تجربه ام نشان داده که درخواستها مبنی بر حمایت از حضور بانوان نوازنده بر روی صحنه جوابی قانع کننده نداشته اند. ارکستر مضرابی اصفهان در مدت هفت سال فعالیتش به عنوان تنها ارکستر مضرابی موجود در ایران(بر اساس تحقیقات محمد این ارکستر تنها ارکستر ثبت شده در آن زمان بوده است) ، توانسته کنسرتهای متعدد و موفقی را در شهرهای مختلف برگزار کند و کماکان با وجود تمام مشکلات پیش رو در حال فعالیت است

محمد چندی بعد تصمیم می گیرد تا فعالیت موسیقایی اش را بیشتر بر روی موسیقی معاصر غربی و در سبک راک که سبک مورد علاقه اش در دوران نوجوانی بوده متمرکز کند، از اینرو گروهی را تشکیل می دهد با نام دیروز-امروز.
گروه دیروز-امروز به سرپرستی وی در اسفند ماه هزار و سیصد و هشتاد و هشت موفق به کسب مقام سوم در بخش رقابتی موسیقی پاپ جشنواره ی موسیقی فجر می شود و پس از آن اولین آلبوم خود با نام شک پوی را منتشر می نماید.
محمد که به سبب فعالیت های مدیریتی اش به عنوان رهبر ارکستر زمان زیادی را با موسیقی دانان و هنرمندان می گذرانده ،از همان سال های نخستین فعالیتش به عنوان یک رهبر ارکستر مطالعه ی کتب روانشناسی را آغاز می کند.


در حین مصاحبه ام با وی بحث ها و گفتگو های جانبی جالب و متعددی شکل گرفت که به دلیل محدودیت موضوعی از بخشی از آن به ناچار چشم پوشی کرده ام ،با این حال یکی از جالب ترین موضوعات برداشت و نگاه محمد به همراهی نوازندگان زن ومرد در یک گروه ارکستر است.
از دید محمد ابراهیمیان که سال هاارکسترهای بسیاری را رهبری کرده، بیان احساسی زنان و مردان نوازنده متفاوت است.

احساسی را که هر نوازنده در حین نواختن به مخاطب منتقل می کند بیانی شخصیست و جنسیت افراد بیان موسیقایی شان را متفاوت می سازد.او در گفته هایش اشاره می کند به اینکه اجرای بخش هایی از یک قطعه را تعمدا به نوازندگان زن محول می نماید و از دید او ارکسترکه نماد کوچکی از یک جامعه است، بدون همراهی هر دو جنس زن و مرد در کنار هم از لحاظ انتقال احساس کامل نخواهد بود

چندین سال تمرین پی در پی ارکستر مضرابی و نداشتن اجراهایی در خور این ارکستر سبب شده که این روزها بیشتر فعالیت های محمد حول موسیقی معاصر و خصوصا سبک راک شکل بگیرد.
از جمله این فعالیت ها تشکیل گروه ی با نام فریم با همکاری برادرش میعاد ابراهیمیان است که در حال حاضر مشغول تهیه و تولید آلبوم برای ارائه در بازار میباشند وقتی از محمد در رابطه با برنامه هایش برای آینده می پرسم برایم می گوید که در حال کار بر روی آلبومیست که این بار خودش آهنگساز، تنظیم کننده وخواننده اش خواهد بود

نیزآلبومی با نام کاناپه به آهنگسازی وتنظیم محمد، خوانندگی هومن جاوید ، تهیه کنندگی شیما پورزاده حسینی، ترانه سرایی مهدی ایوبی و با همراهی جمعی از بهترین نوازندگان موسیقی ایران ، جدیدترین کار و فعالیت هنری وی است که به زودی وارد بازار خواهد شد و حال و هوای این روزهای محمد را با خود به همراه دارد.

از جمله هنرمندان، ترانه سرایان و نوازندگانی که محمد ابراهیمیان افتخار همکاری با آنان را داشته است می توان به فهرست زیر اشاره داشت:
استاد خسرو سینایی که از او به عنوان پدر هنری خود یاد میکند، مرحوم استاد محمد نوری، استاد اکبر محمدی، مجید انتظامی، آذرنوش صدر سالک، هومن جاوید، مانی رهنما، افشین پیرهاشمی، یغما گلرویی، مهدی ایوبی، مسعود همایونی، بابک ریاحی پور، رضا تاجبخش، آرش پژند مقدم، کسری ابراهیمی، سردار سرمست، میر مهدی قاسمی، سیاوش امامی، حمزه یگانه و...

ابراهیمیان در چند پروژه سینمایی هم فعالیت داشته که از آنها میتوان به همکاری با خسرو سینایی در فیلم فرش ایرانی ، آهنگسازی موسیقی متن تله فیلم آهو خانم به کارگردانی اکبر خامین و همکاری با چند فیلم کوتاه و تئاتر به عنوان آهنگساز اشاره داشت.

 محمد موفقیت هایش در عرصهء موسیقی رامدیون  حمایت های بی دریغ پدر ، مادر، خواهرها و  برادرش میعاد ابراهیمیان  که مثل یک رفیق در کنارش بوده، می داند ونیزاز شیما پورزاده حسینی برای حمایت ها و حضورش قدردانی می نماید.

لینک زیر برای ارتباط با محمد ابراهیمیان

مصاحبه ء سارا زواره ای با محمد ابراهیمیان ، موسیقیدان، آهنگساز، رهبر ارکستر، نوازنده ء ساکسفون ، کلارینت و گیتار و بنیانگذار چند ارکستر در ایران